The Wonderful University 2

سلام بروبکس، این پست طولانیه در مورد مشکلات من تو دانشگاه سابقم، خوندنش خالی از عریضه نیس چون حرف ها و عملکرد های جالبی توش پیدا میشه!
ادامه پست قبلی! لینک پست قبلی
کاشان - ترم 4 - کلاس ذخیره بازیابی - جلسه سوم
فهمیدم که پایگاه رو قبل از ذخیره پاس کردم و طبق نظریه مسئول آموزش من باید جواب پس بدم!
مدیر گروه کمی تا قسمتی قاطی بود! و می بایست درخواست های خود را با نحوه ی بیدار شدن مدیر گروه هماهنگ می کردیم به هر حال هر کس دنده ای دارد! شخصی دنده چپ و دیگری راست! big grin
دنبال فرصت بودم چون جرات نداشتم برم بگم استاد مشکل من اینه چون می دونستم میگه: پایگاه حذف میشه که ترم 3 پاس کردی و زحمت میکشی دوباره پایگاه پاس می کنی! ....
تا اینکه .... ! smug
به دلیل بی کفایتی مسئولین و بی توجهی به گفته های مستخدم زحمت کش بر اثر نشت دادن کولر ها و سوراخی سقف یکی از سایت های دانشگاه چن تا کامپیوتر سوخت!raised eyebrow از اونجایی که مدیر گروه ما لیسانس کامپیوتر و فوق لیسانس مدیریت داشت همیشه به موارد مدیریتی گیر میداد! حقم داشت
اون روز به شدت قاطی بود و تشنه به خون  ـ مسئولین! منم دیدم عجب تنوریه! حالا وقتشه نون بره تو تنور! cool
بعد از اینکه حسابی غر غر کرد و هی حرص خورد ( بنده خدا ) ، بیرون کلاس:
سیاوش: استاد من مدت هاست یه مشکلی دارم صادقانه بگم ترسیدم بهتون بگم! میدونم امروز فرصت خوبی نیس اگر وقت و حوصله ندارید یه روز دیگه مزاحم بشم چون مشکل منم مشکل سیستمیست!liar ( از « می دونم » به بعد رو جدی نگیرید! چون این جمله فقط واسه تند کردن آتیش استاد بود نه مثلا مزاحم نشدن!!! big grin )
استاد ( مدیر گروه ): نه آقای فلانی بگید ببینم مشکل کجاست؟!! ....
سیاوش: استاد ترم 3 درخواست مهمان داشتم واسه دانشگاه سروش، شما نبودید تائید واحد های منو مسئول آموزش گردن گرفت، چک کرد و گفت مشکلی نداره، الان ترم 4 هستم 2 هفته ای میشه فهمیدم درس پایگاه رو قبل از ذخیره به من دادن!!
استاد: کارشناس آموزش اشتباه کرده باشه!! تو مطمئنی؟! ....
سیاوش: آره استاد من حافظه ی خوبی دارم! از طرفی تو این موقعیت بدی که اتفاق افتاده نمیام بدون دلیل وقت شما رو تلف کنم!liar ( تلف کردن وقت رو هم زیاد جدی نگیرید! از خداش بود آتو دستش بیاد حال گیری کنه!big grin )
استاد: دلیل؟
سیاوش: طبق واحد هایی که ترم قبل پاس کرده بودم واحد هایی که گرفته بودم رو چک کردن ، 2 تا از درس های انتخابیم « ریاضی عمومی » و « آمار و احتمالات » بود ، که فرمودن نمی تونم با هم بگیرم و « آمار احتمالات » رو خط کشیدن روش! بقیه رو هم گفتن ایرادی نداره ، و زیر برگه نوشتن واحد ها چک شد و هیچ گونه مشکلی ندارد ، مهر و امضاء کردن! یه نسخه از روش تایپ شد و نسخه اصلی که مهر و امضای مسئول آموزش رو داره مبنی بر تائید واحد هام در پروندم بایگانی شده !!!smug
استاد: دنبال من بیا! ...
ساختمان اداری - مسئول آموزش
استاد یا همون مدیر گروه: این دانشجو واسش مشکل پیش اومده و گویا این مشکل رو شما واسش درست کردید! آقای فلانی بیا تمام چیز هایی که واسم توضیح دادی رو دوباره بگو!
سیاوش: همه رو دقیق گفتم به جز قسمت مدرک....! که بتونم ضایع کنم! یا بهتر بگم ضایع کنیم!!devil
مسئول آموزش: من چیزی یادم نمیاد، من همچین کاری نکردم خودش واحد هاش رو بدون رعایت انتخاب کرده! whistling
( ای بر پدر مادر هر چی دروغگوئه لعنت!!! waiting) این جمله ندای قلبم بود و در دلمان ذکر شد! big grin
استاد: پرونده این آقا رو بیارید! ( دمش گرم تا دیقه نود هیچی رو نکرد! ) وقتی رسید گشت و اون برگه درخواست رو پیدا کرد و اون جمله ی قشنگ و زیبا رو با مهر و امضای مسئول آموزش دید!drooling لبخند ملیحی زد و گفت مستر بفرما بخون مهر و امضاء و دستخط شماست! ( ای جانم فدای استاد! چهره مسئول آموزش دیدنی بود!drooling )
در حال لذت بردن از اون سکانس بودم!drooling ناگهان استاد فرمودن آقای فلانی میشه لطف کنید بیرون منتظر باشید! در رو هم ببند!
پشت در های بسته به توافق رسیدن! و گند مسئول آموزش رو پشت در های بسته حل کردن! گفتمان دوستان عزیز چه بود نمی دانم! هر چه بود نتیجه واسه من لذت بخش بود! drooling
مسئول آموزش: آقای فلانی این مشکل متاسفانه به هر دلیلی پیش اومده ( هر دلیلی؟rolling eyes روتو برم دلیلش واضح  ِ !! اینم تو دلم گفتم! ) به هر حال برای اینکه مشکلی پیش نیاد باید پایگاه حذف بشه! چون موقع فارق التحصیلی به مشکل میخوری! باید حذف بشه و این ترم درس رو بگیری!
سیاوش: آقای فلانی من با زحمت این درس رو پاس کردم، درس سختیه که خود  ِ  استاد میدونن چقدر سخت  ِ تدریسش تو این دانشگاه با ایشون هست!
مسئول آموزش: من می خوام مشکلت رو حل کنم! و این راه  ِ حلش! at wits' end - New!
دیگه دلم می خواست خفش کنم که عزیز دلم فداش شم این چنین گفت:
استاد: چون من مدیر گروهم و هر دو درس « ذخیره و بازیابی اطلاعات » و « پایگاه داده ها » رو تدریس می کنم، پایگاهت خذف میشه، این ترم همین الان جز واحد هات میاد، منم به خاطر مشکلی که سیستم مدیریت واست به وجود آورده بدون اینکه سر کلاس بیای و امتحانی بدی همون نمره هایی که ترم 3 از این درس کسب کردی رو بهت میدم! silly
این بود واقعیتی در مورد سیستم مدیریتی در دانشگاه سابق من! و موقعیت شناسی بنده برای ضربتی حل شدن مشکل! و لطف و محبت استاد عزیزم آقای ربانیlove struck
پ . ن 1: این استاد یک بار دیگر هم به داد من رسید! البته با دنیایی تفاوت از آنچه که ذکر شد! ....
پ . ن 2: دانشگاه کوچیکه! با این وجود خیلی تمیز  ِ ، تمام اساتید تا به الان به جز استاد طراحی صفحات وب استاتید خوبی بودن! امیدوارم همینطور بمونن! ...
پ . ن 3: شنبه تا چهارشنبه کلاس دارم! برنامه ریزی مزخرفی موجود می باشد!sick دوشنبه سه شنبه چهار شنبه هر روز یه کلاس! حالا من و امثال من هیچی شهر خودمون هستیم، شهرستانی ها چه گناهی کردن؟phbbbbt ...

دو هفته گذشت!

سلام و دو صد هزارتا درود و اینا
کلی داستان هست خلاصه میگم:
1- تیلیف خونه قطع  ِ به خاطر خشم بسیار بالای مادر محترم و گرامی حق داره خدایی ... قبض این سری 3 برابر ماکسیموم قبض های پیشین بود!
برنامه تحریم مامانی دیر جواب داد! می خواست منو شهریور ماه تحریم کنه ولی خوشبختانه برنامش از 23 شهریور عملی شد! و من 23 روز از شهریور رو نت داشتم! و بازم بد آورد! چون گفت تا اینجایی و نرفتی دانشگاه وصل نمیشه! ولی مجبور میشه وصل کنه! چرا ....؟
2- اصفهان قبول شدم به لطف خدا ، اصلا فکرشو نمیکردم! ....
3- کلی درخواست و ماموریت برای انجام داشتم که متاسفانه با قطع تلفن همه چی بهم ریخت و من به شدت شرمنده ی همه ی دوستان هستم ...
4- دیروز برای یه معرفی نامه از 6 صبح تا 9 شب علاف بودم! رفتم کاشان، با خانواده ی دوست عزیز حسین جان، بعد از کار های اداری مشکل من و حسین حل شد واسه معرفی نامه، رفتیم نیاصرم ، برگشت ماشین خراب شد! داستانش طولانیه بعدا خواهم گفت! ....
5- بعد کلی انتظار واسه ثبت نام در کلاس های نویسندگی، متوجه شدیم که ترم پاییزی فقط برای خانم های محترم تشکیل می شود! تبعیض نژادی تا به کجا آخه؟
6- مسیر خانه تا دانشگاه بدون در نظر گرفتن ترافیک 20 دقیقه و با احتساب ترافیک تا 1 ساعت و نیم خواهد بود!!!