?Did You See

http://www-nlpir.nist.gov/projects/tv2003/active/topics/example.images/fire.jpg

امزور بعد از امتحان مهندسی اینترنت خوشحال و سر خوش داشتیم برمی گشتیم بریم خونه، خوشحالیمون به این خاطر بود که یــــــــک فــــــــصــــــل رو نخونده بودیم!!! قبل امتحان ایمان خلاصه اون فصل رو گفت و از شانسمون بدون زحمت نمره اون فصل رو نوشته بودیم، همون قسمت هایی که بهمون گفت سوال امتحان بود ....

قابل ذکر  ِ که من و محمد و ایمان یه اکیپ شدیم و تو طول این 2 ترم همیشه با همیم، منم به 2 دلیل ایام امتحانات رو خونه محمد سر میکنم: یکی اینکه خونه خودمون درس نمی خونم دوم اینکه محمد کمی ضعیف  ِ کمکش کنم ...

بگذریم، ایمان رو رسونیدم شهرک امیر حمزه، مسیرمون بهارستان بود، موزیک گوش میکردیم خوشحـــــــال، وارد ورودی اتوبان که شدیم من چند ثانیه هـــــنــــــگ کردم !!! یه صحنه ای دیدم که بسیار برام جالب بود!!!! ولی هنوز شک داشتم که به محمد بگم!!!

محمد: اااااااااااااااااا سیا دیدی؟؟؟؟

من: آتیشو میگی؟؟؟؟ تو هم دیدی؟؟ !!!!

محمد: اااااااااااا

من: اتوبوس آتـــــیش گرفت!!!!

فاصله ای تا اتوبوس نداشتیم، محمد راننده بود، ترمز زدیم و زود دنده عقب گرفتیم ...

یه اتوبوس اسکانیا TX موتورش آتیش گرفته بود و خوشبختانه مسافر نداشت ...

من بلافاصله زنگ زدم 125 خبر دادم ....

در همین حین یه موتور گشت 110 بالای اتوبان رد میشد، تلفن که تمام شد داد زدم دست تکون دادم که بیاد این طرف یه کمکی بده ....

خیلی اوضاع افتضاح بود در عرض 30 ثانیه کل اون قسمت ترافیک شد ...

فقط از بس هول کرده بودم به فیلم برداری نرسیدم، تقریبا آتیش که خاموش شد فیلم برداری کردم، فقط دود دیده میشه!!! کوتاه هم هست، بعد امتحانام آپلود می کنم ...

شانس یاری کرد در کمتر از 20 ثانیه اون طرف اتوبان یه اسکانیا دیگه این صحنه رو دیده بود، با کپسول آتش نشانی اومد و دو نفره آتیش رو خاموش کردن، عمرا یه کپسول جواب گو می بود!!! ...

ما هم دیگه منتظر نموندیم زود جیم زدیم تو ترافیک نمونیم ....

خدا رحممون کرد اتفاق بد تری نیفتاد 3 متر با اتوبوس فاصله داشتیم ....

اینم از سوژه ی امروز! ....

معذرت اگه غلط املایی دارم کیبورد لپتاپم فارسی نیست از رو عادت دارم از حفظ فارسی تایپ می کنم تا جایی که تونستم تصحیح کردم ...

امتحاناتم تموم شد به همه سر میزنم ....

فعلا ....


???   Happy

هر روز به خود میبینم خم ابرویم، هر روز به چشم می آید غم نگاهم، هر روز ملموس تر میشود فقدان نبودم ...
می خواهم بنویسم اما نمیدانم از چه بگویم ...
از چه بگویم که بپوشاند غم نگاهم ...
از چه نگویم که نفهماند فقدان نبودم ...
از چه بگویم که به درد نیاورد خم ابرویم ...
از چه نگویم که نشیند به مرداب سینه ام ...
از چه بگویم که بمیراند عطش عشقم ...
از چه نگویم که بسوزاند درد دلم ...
از چه بگویم که بگوید سکوت گلویم ...
از چه نگویم که نگوید بغض صدایم ...
از چه بگویم که بتوانم بگویم؟ ....
شنبه - ساعت 02:48 ظهر - کلاس مهندسی اینترنت - 01 / 03 / 89

http://www.spiritualized.com/images/discography/feel-so-sad-620.jpg

شاید باید خوشحالم باشم، ولی نیستم، احساس می کنم حتی اول مسیر هم نیستم خیلی راه مونده، از طرفی هم تو گوشم زمزمه میشه:

So close, no matter how far
Couldn't be much more from the heart
Forever trusting who we are
And nothing else matters

I never opened myself this way
Life is ours, we live it our way
All these words I don't just say
And nothing else matters
اصن این آهنگ چه ربطه داره؟ چرا گوشش می کنم؟ ...
همه ی اینا رو کنار هم میزارم و هیچ ارتباطی به مناسبت امروز نمیبینم ....
خیلی هاشم تو سینمه نمی تونم بگم باید دفنش کنم ....