هر روز به خود میبینم خم ابرویم، هر روز به چشم می آید غم نگاهم، هر روز ملموس تر میشود فقدان نبودم ...
می خواهم بنویسم اما نمیدانم از چه بگویم ...
از چه بگویم که بپوشاند غم نگاهم ...
از چه نگویم که نفهماند فقدان نبودم ...
از چه بگویم که به درد نیاورد خم ابرویم ...
از چه نگویم که نشیند به مرداب سینه ام ...
از چه بگویم که بمیراند عطش عشقم ...
از چه نگویم که بسوزاند درد دلم ...
از چه بگویم که بگوید سکوت گلویم ...
از چه نگویم که نگوید بغض صدایم ...
از چه بگویم که بتوانم بگویم؟ ....
شنبه - ساعت 02:48 ظهر - کلاس مهندسی اینترنت - 01 / 03 / 89

http://www.spiritualized.com/images/discography/feel-so-sad-620.jpg

شاید باید خوشحالم باشم، ولی نیستم، احساس می کنم حتی اول مسیر هم نیستم خیلی راه مونده، از طرفی هم تو گوشم زمزمه میشه:

So close, no matter how far
Couldn't be much more from the heart
Forever trusting who we are
And nothing else matters

I never opened myself this way
Life is ours, we live it our way
All these words I don't just say
And nothing else matters
اصن این آهنگ چه ربطه داره؟ چرا گوشش می کنم؟ ...
همه ی اینا رو کنار هم میزارم و هیچ ارتباطی به مناسبت امروز نمیبینم ....
خیلی هاشم تو سینمه نمی تونم بگم باید دفنش کنم ....